امام حسن عسکری علیه السلام در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشود . کنیه آن حضرت ابامحمد بود. مادر والا گهرش سوسن یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت ، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد . این زن پرهیزگار در سفری که امام عسکری علیه السلام به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد .
مجموع عمر حضرت عسکری علیه السلام به 28 سال می رسد و آن حضرت سرانجام در هشتم ربیع الاول260 ه . ق به دسیسه معتمد عباسی در شهر سامراء به شهادت رسید.(1)
در این مجال اندک بر ان امدیم که برای لحظاتی در حریم پدر امام زمانمان باشیم و بیاموزیم از ایشان و بیشتر خدمت ایشان دلهامان را شستشو دهیم با شناختن اوصاف اخلاقی ایشان. به این امید که مورد قبول حضرتش واقع شود و دست این حقیران را در دو دنیا بگیرند.
امام و رسیدگی به حاجات مردم
در کتاب شریف اصول کافی اثر عالم بزرگ کلینی در باب روا کردن حاجت م?من آمده است:
مفضل گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: اى مفضل! آنچه به تو می گویم بشنو و بدان که حق است و انجام ده و به برادران بزرگوارت خبر ده، عرض کردم: برادران بزرگوارم کیانند؟ فرمود: کسانى که در روا ساختن حوائج برادران خود رغبت دارند، سپس فرمود: هر کس یک حاجت برادر م?من خود را روا کند، خداى عز و جل روز قیامت صد هزار حاجت او را روا کند که نخستین آنها بهشت باشد و دیگرش اینکه خویشان و آشنایان و برادرانش را اگر ناصبى نباشند به بهشت برد، و رسم مفضل این بود که چون از یکى از برادرانش درخواست حاجتى می کرد، به او می گفت: آیا نمی خواهى که از برادران بزرگوار باشى؟ مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداى عز و جل دسته اى از مخلوقش را آفریده و ایشان را براى قضاء حوائج شیعیان فقیر ما انتخاب فرموده تا در برابر آن بهشت را به ایشان پاداش دهد، پس اگر توانى از آنها باش...
و باز امام صادق علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت م?من از آزاد کردن هزار بنده و بار کردن هزار اسب در راه خدا (فرستادن به جهاد) بهتر است. و فرمود: برآوردن حاجت یک م?من نزد خدا از بیست حجى که، در هر یک از آنها صد هزار(دینار یا درهم) خرج شود بهتر است.(2)
امام حسن عسکرى علیه السلام در کنار اندیشه و فکر، بر عمل و رفتار شایسته تاکید نموده است آن حضرت بر اوصاف عملى و رفتارى که در مورد رابطه انسان با خالقش، جامعه اش، خانواده اش و با خودش مطرح است، انگشت نهاده است که این مسئله به خوبى اهمیت «عمل گرایى» را در کنار «اندیشهگرایى» نشان مىدهد
در این رابطه ، محمّد بن ابراهیم مىگوید: فقر بر من و بر پسرم غلبه کرد، برخاسته روى به راه آوردیم، در راه من گفتم: چه خوش باشد که آن حضرت پانصد درهم به من دهد تا چندى به جهت کسوت خود و چندى به جهت عیال و چندى به جهت طعام و خورش و نفقه صرف کنم. پسرم گفت: اگر مرا سیصد درهم دهد تا چندى را درازگوش بخرم و چندى به قرض دهم و چندى را کسوت کنم، مرادم حاصل است.
چون به در خانه امام عسکری علیه السلام رسیدیم بىآنکه حلقه بر در زنیم یا کسى را آگاه کنیم یکى بیرون آمد و گفت: امام- علیه السلام- پدر و پسر را مى طلبد. خادم آمد و پانصد دینار به من و سیصد دینار به پسرم داد و فرمود: اى موالى! پانصد دینار را خرج کن به آن دستور که در راه گفته بودى و پسرم را نیز فرمود: سیصد دینار به موجب مذکور صرف کن. گفتم که هیچ شبهه ای نیست که ایشان حجت خدا است که مراد ما برآورد و مقصود ما را میدانست.(3)
بزرگترین فلاکت
امام عسکری علیه السلام به سرنوشت کسانی اشاره می کند که برخورد گزینشی با قرآن دارند؛ همانهایی که تنها بخشهایی از این کتاب را قبول دارند و به سینه می زنند که نفع دنیایی آنها را تامین می کند و یا حداقل اصطحکاکی با دنیای آنها نداشته باشد؛ اما نسبت به بقیه قرآن اظهار کفر می کنند و از قبول آن چه رسمی و چه غیر رسمی سر باز می زنند.
حضرت در خطابی متکی بر آیه 85 سوره بقره می نویسد:
تَکُونُونَ مِمَّنْ یُ?ْمِنُ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَ یَکْفُرُ بِبَعْض فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ وَ مِنْ غَیْرِکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ طُولُ عَذَابٍ فِی الْآخِرَةِ الْبَاقِیَةِ وَ ذَلِکَ وَ اللَّهِ الْخِزْیُ الْعَظِیم
یا از آنان هستید (مبادا از افرادی باشید) که به برخى از کتاب (قرآن) ایمان دارند و به برخى دیگرش کافرند؟ کسى که چنین کند، خواه از شما باشد، خواه از غیر شما، جز خواری در زندگانى دنیا و طول عذاب در آخرت پایدار، نصیبى نخواهد داشت و به خدا سوگند! بدترین خواری و فلاکت همین است.
توضیح: نمونه بارز این افراد کسانی هستند که دم از مذهب و قرآن می زنند؛ ولی بر علیه قانونی از قوانین قطعی قرآن ؛ مانند قصاص ، حجاب و احکامی که چندان موافق طبعشان نیست قد علم کرده و از پذیرش آن سر باز می زنند.(4)
(مبادا از افرادی باشید) که به برخى از کتاب (قرآن) ایمان دارند و به برخى دیگرش کافرند؟ کسى که چنین کند، خواه از شما باشد، خواه از غیر شما، جز خواری در زندگانى دنیا و طول عذاب در آخرت پایدار، نصیبى نخواهد داشت و به خدا سوگند! بدترین خواری و فلاکت همین است
نشانه اندیشمندان از دیدگاه امام
یکى از نشانههاى اندیشمندان; شیوه سخن گفتن آنان است . نوشته ها، حرفها و کلمات ایشان به خوبى میزان عقل و رشد آنان را بیان مى دارد . در این باره امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«قلب الاحمق فى فمه و فم الحکیم فى قلبه؛ (5) دل نابخرد در دهان او است، و دهان خردمند فرزانه، در دل او .» انسان اندیشمند، اول در اطراف سخن فکر مىکند، نفع و زیان آن را بررسى مىکند و آنگاه به سخن گفتن اقدام مىنماید . ولى انسان بىخرد و کماندیش، نخست سخن مى گوید و بعد در عواقب و اطراف آن به اندیشه مى پردازد. در نتیجه، اندیشمند کمتر خطا مى کند، و کم اندیشان و یا کج اندیشان کمتر به راه صواب مى روند .
امام حسن عسکرى علیه السلام در کنار اندیشه و فکر، بر عمل و رفتار شایسته تاکید نموده است آن حضرت بر اوصاف عملى و رفتارى که در مورد رابطه انسان با خالقش، جامعه اش، خانواده اش و با خودش مطرح است، انگشت نهاده است که این مسئله به خوبى اهمیت «عمل گرایى» را در کنار «اندیشهگرایى» نشان مىدهد.
دلیل این امر آن است که بر اثر اندیشه، روح و عقل انسانى روشن مىشود و در پرتو آن نورانیت، حق و باطل، و درست و نادرست را از یکدیگر تشخیص مىدهد، در حالى که بى خردان در ظلمت جهل به سر مى برند . به همین جهت، امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«علیکم بالفکر فانه حیاة قلب البصیر ومفاتیح ابواب الحکمة. (6)
بر شما باد به اندیشیدن! پس به حقیقت، تفکر موجب حیات و زندگى دل آگاه، و کلیدهاى دربهاى حکمت است».
پی نوشت :
1. انوار البهیه، شیخ عباس قمی، کتابفروشی جعفری، ص 151.
2. الارشاد، شیخ مفید، قم، مکتبة بصیرتی، ص 345.
3. اصول کافى- ترجمه مصطفوى، ج3، ص 277 تا ص 278، ناشر اسلامیه
4. آثار الأحمدى،استرآبادى،ص:548، ناشر: میراث مکتوب تهران،سال چاپ: 1374 ش
5. تحف العقول، ص 519، ح 21 .
6. بحار الانوار، ج 8، ص 115 و الحکم الزاهرة، ج 1، ص 19 .